عروس برتر

خطر کردن در زندگی چیست؟

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۵۴ ب.ظ

خطر امنیت طلبی

گاهی بعضی از ایده‌ها و اهداف آنچنان بزرگ یا غیرعملی به نظر میرسند که در همان ابتدای کار میتوانند ما را از پا بیندازند و منصرف کنند. ما معمولا از آنچه قوی است میگریزیم. می آموزیم که خود را از شکست، تمسخر، تحقیر و هر آنچه ممکن است به واقعیت دردناکی منجر شود، دور کنیم. به این ترتیب، سرکوب میشویم، فراموش میکنیم، از خود گسسته میشویم و عقده‌های ناخوشایندمان را در قالبهای مختلف به دیگران فرافکنی میکنیم.
عقاید و دلبستگیهایی که هنجارهای رفتاری را زیر پا میگذارند، و یا تغییر میدهند، احتمال دارد سرتان را به دیوار همرنگی با جماعت بکوبند. همیشه هم عیبجویان بسیارند. همان طور که آلبرت انیشتین گفت: ” همواره شخصیتهای بزرگ با مخالفت شدید افکار متوسط رو به رو شده‌اند.”
با وجود این، مردم در دلشان به آدمهای خطرپذیر احترام میگذارند.
اما سوال اینجاست که چرا آدمها امنیت موجود در امور روزمره را رها میکنند تا درگیر خطرهایی شوند که آنها را در معرض تنش و صدمه قرار میدهد؟ از زندگی با خطر چه چیزی عایدشان میشود؟
واضح است که مردم درگیر میشوند تا تجربه‌ای بکنند که در امور عادی نمیتوانند آن تجربه را داشته باشند.
تنها در یک موقعیت پرمخاطره و دور از امور روزمره است که عواطف آزاد میشوند و غلیان میکنند. آدمها در چنین لحظاتی بیشتر احساس وحدت و تمامیت میکنند؛ لحظاتی که در کانون خلاقیتشان قرار دارند. به یادشان می‌آید که قادرند از مرزهای آشنای آسایش فراتر بروند.
اما اگر از ایده‌ها و اهدافمان بگریزیم، آن احوال گسسته میتوانند به صورت بی‌آزاری در سرکوب حقایق متجلی شوند. ممکن است به فراموشی و یا “گریز روانی” منجر شوند که در آن فرد به واقع هویت خود را فراموش نموده و در زندگینامه دیگری پرسه میزند و یا همواره تصویر بی ارزشی را با خود حمل میکند.
کشف هدف زندگی و زیستن با آن، بدون خطر کردن میسر نیست، زیرا موقعیتهای مطمئن و قابل پیش بینی تفاوتی ایجاد نمیکنند. شاید هم شما عادت کرده‌اید و معتقدید که هر جا بروید خطر خود به خود همان جاست.
عقل سلیم به ما میگوید که آدم عاقل از خطر میگریزد.
این عقیده که کار یا زندگی میتواند بیخطر، با برنامه، منظم و قابل پیش بینی باشد، بزرگترین خودفریبی است.
در هر پیشرفتی، خطر کردن یک امر عادی است؛ یعنی شما برای فرصتها، تغییر خود و روشهای جدید اعمال قدرت آمادگی دارید. ویلی لومان در “مرگ فروشنده” چنین بیان میکند: فایده نهایی خطرپذیری این است که هرکس خودش تصمیم میگیرد با ناشناخته مواجه شود یا نه. تصمیم گرفته میشود، ذهن و جسم متعهد و نتایج پذیرفته میشوند. بعضی به خاطر معنا و هدف به دنبال خطر میروند و بعضی هم به خاطر عشق، مبارزه، آزمایش خودشان، جستجو یا دوستی، آن را دنبال میکنند. بسیاری در زندگی فقط به دنبال تغییر آهنگ یا تغییر تمرکز میروند.
یک معنی خطرپذیری این است که خود یا آرمانهایمان را با اینکه میدانیم ممکن است صدمه‌ای ببینیم، پیش ببریم. هنگام درگیری با فعالیت خطرآفرین، تنشی ایجاد میشود که دلالت بر یک شروع جدید دارد. این مبارزه، مهارتهای جدید و توان تحمل سختیهای جسمی را بطلبد یا نطلبد، نتیجه یکی است: جستجوی رشد و گسترش تواناییهای انسانی.
نتیجه این موقعیتهای مخاطره‌آمیز، یک درگیری تمام عیار است. نه تنها حواسمان تشدید میگردد و عواطفمان به اوج میرسد، بلکه همه چیز روی تکمیل موفقیت آمیز تجربه متمرکز میگردد. میتوانیم همه وجودمان را در آن بریزیم. این اشتیاق به مردن نیست، اشتیاق به زنده شدن است.
باید بدانید که هر انتخاب متضمن یک خطر است. اسکار وایلد میگوید: “ایده‌ای را که خطری نداشته باشد، مشکل بتوان ایده نامید.”
دیر یا زود همگی پی میبریم که بزرگترین مصیبت زندگی آن است که رشد نکنیم و از انتخابهایمان بهره مند نشویم.
ما به کمک خطر میتوانیم به دیدگاهی در خصوص زنده بودن و انسانیت برسیم. حتی در خطرهای مناسب هم رضایت هست به شرطی که قادر باشیم بین لذت موفقیت و رشد و درس گرفتن از اشتباهات خود توازنی برقرار کنیم.
هلن کلر گفت: ” یا زندگی یک ماجرای جسورانه است یا هیچ نیست.”
اکنون، نگاه کنید و ببینید با زندگی خودتان چه میکنید؟
چه عواملی مانع آن می شوند که مطابق ارزشهایمان زندگی کنیم؟
اگر ارزش و آرمانی نباشد، نمیتوان گفت کوتاهی کرده‌ایم اما اگر به یک ارزش متعهد شویم ولی بدان پایبند نباشیم، خطر از بین رفتن عزت نفس ما وجود دارد! به عنوان مثال جوانی که درونا میداند که فحاشی عملی زشت و آسیب زننده است اما به خاطر نادانی و همراهی با دوستانش، کورکورانه از آنها تقلید میکند، به تدریج حرمت نفس خود را نیز از یاد میبرد.
ما باید بدانیم چه کسی هستیم و اولویتهای ما کدام است!
لازمه داشتن زندگی مطابق با ارزشها، در درجه اول داشتن درکی صحیح از خود و زندگی و سپس انتخابی از درون محیط است. بنابراین برای اینکه به یک ارزش متعهد شویم باید حس کنیم که قدرت آن را داریم تا از بین گزینه‌ها یکی را انتخاب کنیم.
آنچه در خصوص اهداف مهم است، اطلاع در خصوص گزینه های موجود و توانایی انتخاب آزادانه از بین گزینه‌های گوناگون است. اما ما معمولا برای این که میل به تغییر در کار و زندگی را سرکوب کنیم صدها هزار عذر و بهانه می‌آوریم که نمیشود! اما اگر دست به امتحان بزنیم و حاضر شویم خطر کنیم و زندگی را به شکل یک آزمایش نگاه کنیم، پاسخ بیشتر این بهانه‌ها را میتوان داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی